چند روزی بود که دندان فرزندم لق شده بود. خوب نمی توانست غذا بخورد. من به این نکته فکر می کردم که زندگی فرزندم وارد مرحله جدیدی شده است و این علامت «جلو رفتن» و «بزرگ شدن» اوست. در ابتدا فرزندم کمی ناراحت بود. ولی وقتی برایش توضیح دادم که این دندانها، دندانهای دائمی نیستند و بعد از مدتی می افتند و دندانهای بهتری که دائمی هستند جای آنها بیرون می آید ، خیالش راحت شد. حالا او هم مثل ما منتظر افتادن این دندان لق بود و مرتب از من می پرسید: بابا کی دندانم می افتد؟ من هم می گفتم: تاریخ دقیقش که معلوم نیست. اما همین روزها بالاخره می افتد.
بالاخره پس از حدود ده روز، دندان لق فرزندم افتاد. او با خوشحالی دندان افتاده اش را آورد و به من نشان داد. افتادن این دندان به عنوان یک خبر خوب فوری بین همه اعضای خانواده پخش شد.همه از اینکه اولین دندان شیری فرزندم افتاده بود خوشحال بودیم. هیچکس ناراحت نبود.
« بدن خاکی » ما مثل یک دندان شیری است. این بدن برای استفاده ما در سالهای اولیه حیاتمان است و بعد از شصت ، هفتاد سال (120 سال انشاء الله !) دیگر کارایی ندارد و باید به جای آن از بدن جدیدی استفاده شود. لذا پس از مدتی این دندان شیری لق می شود و بالاخره روزی می افتد. باید دانست که حیات انسان ، محدود به مدت زمانی که با بدن خاکی اش در این دنیا زندگی می کند نیست. اساساً « عالم » محدود به این دنیا و طبیعتی که ما می بینیم نیست. این عالم خاکی ، با همه گستردگی اش ، فقط یک گهواره ای است که برای نوزادان مناسب است. هر موجودی (احتمالاً نه فقط انسان) که در این عالم است ، وقتی به یک حد خاصی از رشد خود رسید ، این عالم را رها می کند و وارد عالم بزرگتری می شود. به عبارت دیگر، این عالم فقط برای سالهای ابتدایی زندگی انسان مناسب است و به درد «مقاطع بالاتر رشد» او نمی خورد.
چرا با وجودیکه این همه بزرگترهای ما (انبیاء و اولیاء ) برایمان توضیح داده اند که این « دندان شیری » روزی خواهد افتاد و به جایش « دندان دائمی » به شما داده خواهد شد ، ما هنوز از « مرگ » می ترسیم؟ انگار کودکان از ما باهوشترند. زیرا حرف والدین خود را می پذیرند اما ما حرف بزرگترهای خودمان را نمی پذیریم! تازه ادعا هم می کنیم که ما عاقلیم و درس خوانده ایم و کودکان عاقل نیستند! این چه درسی و چه عقلی است که آدم حرف بزرگترش را باور نکند و با آن آرام نگیرد؟ رفتار کودکان به عقل نزدیکتر است یا رفتار ما؟!